Monday, December 20, 2010

تهاجم رژیم به معیشت زحمتکشان

تهاجم رژیم به معیشت زحمتکشان را درهم بشکنیم!
بالاخره شمارش معکوس برای حذف یارانه ها وآزادسازی قیمت هاآ به پایان رسیدو وتهاجم تازه ای به سطح معیشت اکثریت بسیار بزرگی ازمردم شروع شد.بی تردید شرایط سختی بویژه برای دهها میلیون زحمتکش که درخط فقر ویا نزدیک آن قراردارند درپیش است.
خود رژیم نیزنگران خیزش ها واعتراضات محتمل مردم است وبرای مقابله با آنها به حالت آماده باش درآمده والبته منتظرنمانده وبا تشدید  سرکوب ودستگیری واعدام وقصاص وآرایش نیروهای خود دردوهزارمحله ازمدتها پیش به فکرایجاد فضای رعب ووحشت برآمده است.گرچه فضای سرکوب ورعب واقعیت آشکاری است اما نباید فراموش کرد که ترس خود رژیم ازاعتراضات مردم نیزروی دیگراین واقعیت است.ازهمین رودرکنارتنگناها وسرکوب، فرصت های تازه ای نیزدرخدمت گسترش دامنه اعتراضات فراهم می آید،بویژه ازسوی لایه های زحمتکش و ازطریق امکان پیوند مطالبات سیاسی واقتصادی .مهم آنست که ازاین فرصت ها باعطف به تجربیات گذشته ،برای تعمیق  مطالبات وپایگاه اجتماعی جنبش وگسترش دامنه توده ای آن  واشکال مبارزاتی متناسب با موازنه قوا وبا درنظرگرفتن نقاط آسیب پذیررژیم بدرستی بهره گیری شود.  دومهم ترین مساله دراین رابط نخست درک این ضرورت است که درمقابل حمله دشمن به مطالبات وزندگی مشترک میلیونها زحتمکش،واکنش های مشترک وهماهنگ شده جایگزین واکنش های پراکنده گردد ومنافع مشترک واقدامات مشترک حرف اول را بزند.بدیهی است که نقش فعالان سیاسی وآگاه درکمک به شکل گیری این مهم  دارای اهمیت زیادی است. و دیگری آنکه درشرایط سرکوب، طرح مطالبات اقتصادی-معیشتی هم برای جلب وبسیج بیشترین نیرو وهم برای قراردادن رژیم درحالت تدافعی دارای اهمیت زیادی است. مطالباتی که می توانند درشرایط مناسب به سرعت با مطالبات سیاسی گره بخورند. ترکیب جنبشی که از"رأی من کو "شروع شد وفراتررفت،با  جنبشی که از "نان من کو" شروع شود  وفراتربرود،می تواند با نیرومندی به مراتب بیشتری کلیت رژیم را آماج خود قراردهد.اگردرفازقبلی جنبش اعتراضی بطورمستقیم ازمطالبات سیاسی شروع شد ونتوانست برای تقویت  توانمندی وپایداری خود به  حوزه های مطالبات اقتصادی-معیشتی تسری پیداکند،اما این بارمی تواند ازحوزه ها ومطالبات اقتصادی-معیشتی شروع شودو درگام های بعدی با دواندن ریشه های خود عرصه سیاسی را نیزبه تسخیرخود درآورد.بدیهی است که قاعدتا درچنین روندی وزن لایه های زحمتکش درجنبش ضداستبدادی-مطالباتی افزایش پیداکرده وزمینه مناسبی برای گسترش نقش مدافعان پیوند نان وآزادی فراهم می شود.مهم آنست بدانیم که رژیم بارویکردخود،ماسک ازچهره برگرفته و حربه عوامفریبانه سه دهه گذشته را ازکف داده ومستقیما به قلب ومعیشت میلیونها زحمتکش هجوم آورده است.ز
نکات زیرفشرده ای ازمطلبی تفصیلی تر تحت عنوان سیل ویرانگری بنام یارانه هاست.
سیاستی را که محتوای واقعی آن آزادسازی قیمت ها وازارکان اصلی سیاست های نئولیبرالیستی است ،دست اندرکاران رژیم اصراردارند که باعنوان غلط اندازهدفمندسازی یارانه ها واصلاحات اقتصادی بکارگیرند تابهتربتوانند محتوای  واقعی وفلاکت آفرین آن را پنهان سازند. افشای گسترده محتوای واقعی این سیاست که زحمتکشان را هدف قرارداده وبقصد افکندن باربحران وورشکستی اقتصادی بردوش آنان است می تواند عرصه را برمانورهای رژیم تنگ کند. وزیرامور دارائی قتصادی درهمایش ائمه جماعت،انجام این جراحی درشرایط کنونی را نه یک انتخاب بلکه بک اضطرارخوانده بود که ازآن گریزی نیست. به گفته وی اگروضع  بهمین شکل پیش برود، دولت های بعدی دیگر نخواهند توانست کشور را اداره کند. بی شک دولتهای سرمایه داری درمقابله با بحران هرگزبارآن را بدوش طبقه  ثروتمند ومیلیاردها نمی اندازند بلکه  تنها گزینه انتقال آن بدوش افشار زحمتکش را انتخاب می کنند. معنای سخن وزیراموردارائی واقتصاد جزاذعان به سقوط آزاد و حرکت شتابان به سمت نقطه  صفروفلج شدگی کامل دیوان سالاری دولتی وکل اقتصاد نیست درواقع جراحی کنونی قراراست کشتی درگل فرونشسته نظام اسلامی را نجات داده وجانی تازه به کالبد آن بدمد. اگردرنظربگیریم که حفظ وبازتولید یک دولت مرکزی تمامیت گرا و بطوراخص نظام مبتنی برسلطنت فقیه به وجود یک دیوان سالاری فربه  ودولت همه توان بادرآمدمکفی وباد آورده گره خورده است،آنگاه به نیات واقعی و باطنی رژیم دررویکرد به این سیاست ویرانگرانه بهترپی خواهیم برد.
مجموعه عوامل فوق،بویژه خطرگسترش اعتراضات وناآرامی های داخلی، سردمداران رژیم را سخت نگران بزرگترین جراجی دوران حیات سی و دو ساله خود وخطرخارج شدن کنترل بحران  ازدست آنها کرده است. ازهمین رواجرای آن نمی تواند درشرایط عادی صورت گرفته و  نیازمند حالت فوق العاده وبالابردن شمشیرعریان سرکوب هست. سرمایه گرفتار درگرداب بحران همواره "اصلاحات" خودرا با خون وشمشیر،وباعبوراز تل اجساد ودرمیان آه وضجه های قربانیان خود پیش برده است، حتی اگرنیازمند یاری گرفتن از عقب مانده ترین وفاشیست ترین نظام ها شده باشد.حمایت نهادهای مالی جهان سرمایه ازاصل سیاست های احمدی نژاد،علیرغم تنش های فی مابین،برهمین اساس صورت می گیرد.
رژیم براین گمان است که با رهاکردن خود ازفشارسوبسیدهای اجتماعی ورهاکردن نسبی بودجه دولت ازوابستگی به نفت ،با افزایش مالیاتها وازجمله ارزش افزوده وهم چنین فروش ارز باقیمتهای بالا،می تواند مشکلات مالی وبدهی ها وکسری بودجه روبه افزایش خود را با سرشکن کردن آن بردوش مردم، حل کند. با این سودا که با معاف شدن ازپرداخت سوبسیدها هم مزایای یک دولت  نفتی را حفظ کرده  وبابهره برداری ازاین گنج  باد آورده آن را صرف دستگاه های عریض وطویل دیوان سالاری ونهادهای سرکوب  وپرکردن جیب های گل وگشاد تازه بدوران رسیده ها بکند؛ وهم ازمزایای ایجاد یک دولت مبتنی بردرآمدهای مالیاتی وغیرنفتی برخوردارباشد. ازنظررژیم باکاستن تهدیدات موجود، این جراحی می تواند فرصت بقاء بیشتری برای او  تأمین کند.ناگفته نماند که تناقض موجود درپیشبرد چنین سیاستی، اجراء توأمان  سیاست های نئولیبرالیستی وکوبیدن برطبل احکام وموازین متعلق به قرون وسطا است. ضمن پیشبرد فرامین گریزناپذیرسرمایه درعین حال آن را هم چون تن پوشی بر قدو قامت خود برش می دهد. با تقبل مدیریت بحران  وفرامین سرمایه جهانی،هم فشارآن را وازجمله حضور نمایندگان نرمال آن درقدرت را دفع کند،وهم زمام قدرت  در دست خود ودرخدمت منافع واپسگرا ومافوق ارتجاعی خود داشته باشد. همین  تناقض و نه اصل سیاست است که مورد مناقشه جمهوری اسلامی با سرمایه جهانی وبخش هائی ازبورژوازی خودی است.البته تقبل مأموریتی که اجرای تمام وکمالش برعهده لیبرالها و  نمایندگان تیپیک ومتعارف سرمایه است، بدون تاوان نیست.
صرفنطرازعزم کلیت  نظام درموردپیش برداین سیاست، گفتنی است که دولت احمدی نژاد علیرغم آن همه شعارهای عوامفریبانه درمورد عدالت ومقابله با فساد، میل واشتیاق زیادی برای اجراء ضربتی،کامل وپرشتاب  این طرح داشته ودارد ودرواقع این دیگرجناحها وباندها وازجمله مجلس شورای اسلامی است که جانب احتیاط را رعایت کرده ودرمقایسه بادولت خواهان شیب کمتری درپیش بردآن هستند.
درتوضیح علل شوق وانگیزه احمدی نژاد دراصراربر اجرای پروژه ای که جزنفرت وانزجار بیشتر  نصیب او  ونظام نخواهد کرد،باید گفت،بی تردید هم  منافع باندی وسودای تقویت پایگاه اجتماعی اخص برای وی وحامیانش مهم است، وهم به خصوص انگیزه  فرارازعواقب شکست برنامه ها و شعارهای چندساله ای که جزتورم وبیکاری وبدهی و ورشکستگی وفساد حاصلی نداشته است.
اوالبته لحظه کوتاهی را می بیند ومزایای مانور پیرامون پول نقدی که به عنوان صدقه برای تقویت پایگاه اجتماعی خود بدنبال آنست. بااین وجود توزیع نقدی  باین شکل ازنظرصاحب نظران اقتصادی حاصلی جزدامن زدن به حجم نقدینگی وتشدید تورم موجود، وهم چنین احتمال روانه شدن بخش مهمی ازآن به سمت مواد مخدروسایرناهنجاری های اجتماعی نخواهدداشت. دربسترتورم شتابان،یارانه  های نقدی به سرعت تبخیرخواهد شد.آنگاه مردمی می مانند با جیب خالی و قیمت هائی که هم چون موشک سربه فلک می کشن

تقویت وجه مطالباتی جنبش ضداستبدادی
جنبش ضداستبدادی اخیر اساسا ازحوزه  مطالبات  سیاسی شروع شد ونتوانست آنگونه که بسیج توده ای  اقشارزحمتکش و کارگری می طلبید،آن را با مطالبات اقتصادی و معیشتی گره بزند. بی شک رشد ناموزون  ویک جانبه جنبش ضداستبدادی-همانطورکه درعمل نیزنشان داده شد- قادربه بسیج همه جانبه وگسترش وسیع ترین پایه های اجتماعی خودنیست،مگرآنکه نارسائی خود را برطرف کند.درحقیقت همزمانی دومطالبه پایه ای آزادی ونان اکنون ازمهمترین مشخصات جنبش  هستند که سخت بهم گره خورده اند.وبهمین دلیل هیچ جنبش واقعا مردمی نمی تواند بازتاب دهنده آن نباشد.جنبش درغیاب آن دچارعدم تعادل گشته وفرصت را برای عوامفرییان وشیادان موج سوار برای مصادره آن وقراردادن این مطالبات دربرابرهم  فراهم می سازد.
 نکته دیگری که دررابطه با یارانه ها باید مورداشاره قرارگیرد، همانا سترونی اصلاح طلبان ولیبرالها وهم چنین دولتهای بزرگ سرمایه داری  درقبال آن است.چراکه آنها دراصل با اجرای این سیاست موافقند ودرحقیقت مروج وبانی اصلی آن هستند وخرده گیری اشان نسبت به شیوه های اجراست. آنها مایل به دامن زدن مطالباتِ بویژه ریشه ای و سازمان یابی زحمتکشان حول مخالفت بنیادی با آن نیستندوبیشتردرصدد سواری گرفتن از امواج نارضایتی ها هستند. بدیهی است که چنین رویکردی فی نفسه به معنی وجود بستری مناسب برای رشد نیروهای چپ ورادیکال وهمه  فعالین اجتماعی است  که بتوانند با تعمیق وجه ضداستبدادی-مطالباتی جنبش جاری  وزن مخصوص گفتمان معطوف به آزادی وبرابری اجتماعی را تقویت کنند.
گسترش مبارزه وتنوع اشکال مبارزه  
برجسته ترشدن مطالبات معیشتی، زمینه های عینی گسترش  مبارزات صنفی-سیاسی درکارخانه ها و بویژه درمحلات  کارگری وزحمتکش نشین را فراهم می کند. چپ،فعالان اجتماعی و بطورکلی مدافعان جنبش آزادی وبرابری می توانند سهم شایسته ای در تقویت سازمان یابی وگسترش شبکه های گوناگون  درمیان توده های زحمت وکاروتقویت هماهنگی بین بخش های گوناگون داشته باشند.کوشش برای فراگیرکردن مطالبات مشترک دربرابرتعرض رژیم و بورژوازی به سطح زندگی  مردم دارای اهمیت زیادی درپیوند اعتراضات پراکنده دارد. هم چنین مقابله با گسست ها و پراکندگی ها  درمیان کارگران وزحمتکشان وضرورت  پیوند آنها با مبارزات مطالباتی سایرلایه ها و اقشار جنبش مزدوحقوق بگیرنظیرمعلمان وکارمندان و...ونیز باسایرجنبش های اجتماعی چون زنان ودانشجویان  و.... وبالاخره پیوند با مطالبات سیاسی جنبش ضداستبدادی دارای اهمیت زیادی است.نباید فراموش کرد که دردمشترک اگربیان مشترک بیابد به نیروی مادی واثرگذارمهمی تبدیل می شود که می توان با اتکاء به آن تهاجم بورژوازی ورژیم را به عقب راند.
دوره ای که با یورش حذف یارانه ها به زندگی کارگران و زحمتکشان وکلیه مزدوحقوق بگیران وبیکاران و... شروع می شود، دوره پرمشقتی است که ویژگی اش ضرورت وامکان پیوند مبارزات اقتصادی با مبارزات سیاسی است. دراین دوره مابطوراجتناب ناپذیرشاهد رشد اشکال مبارزاتی چون اعتصاب وتظاهرات وهم چنین نافرمانی های مدنی –اجتماعی درپرداخت قبض های برق وگازوآب و...  وحتی وقوع شورش ها دراین یا آن نقطه  براثربالا آمدن  مَد فقروفلاکت، خواهیم بود.بی تردید مبارزه دراین یا آن نقطه ودراین یا آن محله ودراین یا آن خیابان اجتناب ناپذیراست و اساسا یک  مبارزه فراگیرمی تواند ازمتن آنها وازطریق اتصالشان به یکدیگرودرراستای دوراهبرداصلی دامن زدن به خواست های مشترک بالقوه ای که وجود دارد و پیوند مبارزات عملی آنها صورت گیرد.چنین فرایندی با شکل گیری وفراگیرشدن چندین مطالبه وخواست کلان ومشخص وهمزبانی ناشی ازآن ازیکسو و گسترش اقدام های مشترک و همبستگی درسطوح گوناگون کارخانه ها واماکن کارهم جوارویا هم صنف ودرمحلات وشهرومناطق استانی تا سراسری دراشکال مبارزاتی متنوع  اعتراضی ازجمله  اعتراضات واعتصابات ونافرمانی های  محلی ومنطقه ای و سراسری همراه است. وقتی ازپیوند مبارزات وسراسری کردن آن سخن به میان می آید به معنی نادیده  گرفتن اهمیت هیچ حرکت موضعی وخرد نیست بلکه مهم آنست که این مبارزات پراکنده اولابخشی ازیک مبارزات سراسری وقطعه ای ازپازل آن باشد وثانیا راه را برای اقدام مشترک وسراسری بگشاید.بدیهی است که درانجام این جهت گیری ها نقش فعالان اجتماعی وبخش های آگاه کارگران ومعلمان وسایرزحمتکشان وتشکل های علنی وغیرعلنی وشبکه های  موجود و هم چنین رسانه ها، دارای اهمیت زیادی است.
تاکتیک اصلی رژیم برای پیشبرد این سیاست ویرانگرانه،خاموش کردن هرنوع مقاومتی دربرابرآن با تکیه بر سرکوب وازجمله تشدید فشاربه فعالین اجتماعی وعناصرآگاه تر وتشکل ها وشبکه های مستقل ومسدودکردن مجاری اطلاع رسانی چون  روزنامه ها و نشریات با هدف فلج کردن آنها بهنگام اجرای طرح ودرشرایط بروز اعتراضات است. درکناراهرم فوق البته دادن وعده و وعیده های پوپولیستی وفریبنده هم چون عادلانه کردن توزیع سوبسیدها وایجاد گیج سری وامیدهای واهی به وعده و وعیدهای واهی، منتسب کردن اعتراضات به تحریک دشمنان خارجی و"انقلاب"مخملی و...نظایرآن است.بی شک افشاء کامل ادعاهائی هم چون عادلانه وهدفمندکردن یارانه ها بخصوص درمحیط های زحمتکش نشین،عقلانی کردن قیمت ها وتقویت تولید وایجاد اشتغال، سقوط سطح زندگی وگسترش شکاف های طبقاتی وسایرپی آمدهای ناگواراجتماعی درقالب واقعیت های ملموس وآمارهای واقعی با تکیه برتجربه خودآنان و نقاط دیگرجهان ... نیز واجد اهمیت است.
اکنون که رژیم درکنارتهاجم سیاسی، تهاجم بزرگ اقتصادی به معیشت و زندگی دهها میلیون نفرزحمتکش را هم  شروع کرده است ،درهم شکستن آن نیزدردستورکارجنبش وفعالین اجتماعی قرارگرفته است.مهم آن است که  دریابیم می توان باتکیه بر مقاومت  کارگران وزحمتکشان وفعلیت بخشیدن به پتانسیل های اعتراضی موجود وازطریق نبردهای فرسایشی، وکشاندن مبارزه به اعماق  جامعه تهاجم آنها رادرهم شکست.شکاف های درونی رژیم ومیزان انزوا وفسادنهفته ونهادینه شده دروجودش،تضادهای بین المللی آن ودامنه بحران ونارضایتی انباشته شده درمردم،اگرکه درقالب مطالبات کلان و مشخص وفراگیر متبلورشوند واعتراض های پراکنده ومحتملا گسترده آنان،با یکدیگرگره بخورند وبه اقدام های مشترکی فرابرویند، قطعا قادرند مهرشکست را برپیشانی رژیم  حک کنند.
هم زمانی بحران سیاسی واقتصادی فرصتی تاریخی برای پیوند وگره خوردن مبارزات ومطالبات سیاسی  اقتصادی،وشکل گیری یک جنبش ضداستبدادی-مطالباتی فرارونده فراهم آورده است.تقارنی که درجنبش ها وانقلاب های یکصدسال گذشته ایران کمترزمینه ومحل بروزوظهورِ این چنینی داشته است. چنین تقارنی با پتانسیل عظیم نهفته درخود یکی ازمهمترین ویژگی های بحران کنونی است،که به هرکدام ازاین دو مطالبه بنیادی-آزادی وعدالت اجتماعی- معنائی ژرف ترازتغییرات سطحی می دهد.
تقی روزبه   2010-12-21  30-09-89
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
taghi_roozbeh@yahoo.com

No comments: