Friday, January 20, 2012


درپاسخ به دوسوال*

به گمان من هردوسؤال مهم مطرح شده درجای خود مهم بوده ومی تواند درشفاف کردن محتوای نوشته مورد انتقاد مفیدباشند.درموردسؤال نخست می توان گفت،که وضعیت موجوددرایران محصول عملکردسه عامل است.
عامل نخست خودقدرت حاکم یعنی دولت جمهوری اسلامی  به مثابه یک دولت "ایدئولوژیک-ضدامپریالیستی" (ازموضع ارتجاعی)  است که ازترکیب سرکوب مستقیم( فیریکی) وغیرمستقیم( ایدلوژیکی-سیاسی) برای متشتت کردن صفوف،مردم و کارگران واپوزیسیون ( ازطریق ایجادتوهم یاسرکوب ) سودجسته است.عامل دوم  "اپوزیسیون" اصلاح طلب رژیم بویژه درطی پانزده سال اخیربوده است  است که چه درقالب اصلاح طلبان دولتی وچه غیردولتی ویا جنبش سبزدردوسال اخیروباقرارگرفتنشان دررأس نارضایتی مردم، انرژی اعتراضی و انزجارانباشته شده مردم را به بیراهه برده اند وموجب سرخوردگی وتشتت صفوف مردم شدند.وعامل سوم فعالین و اپوزیسیون رادیکال اعم از"چپ ودموکرات "است که بدلیل سکتاریسم وعملکرد فرقه ای وهژمونی طلبانه اشان ستایشگرپراکندگی بوده اند ونتوانسته اند نقش شایسته خود را درتعمیق جنبش به عمل آورند.هرکدام ازاین سه عنصربه به اندازه خود سهمی درتولید وضعیت کنونی داشته ودارند.البته اگردایره بحث عوامل بازترشوند نقش عامل خارجی دربازتولید وتقویت مواضع حکومت اسلامی وبنیادگرایان منطقه  ومتقابلا تقویت مواضع قدرت های امپریالیستی  توسط رژیم اسلامی وبینادگرایان منطقه نیزباید به آن عوامل اضافه شود.

اما درموردسوال دوست دیگر که بین مدافع افقی بودن وحمایت  ازفراخوان اتحادیه ها علیه حذف یارانه ها تناقض دیده اند. بنظرم تناقضی دروجودحمایت مشروط ازمبارزات بخش های گوناگون جنبش بهمراه انتقاد و تعمیق آنها درفرایند مبارزاتی وجود ندارد.درواقع من از سازماندهی عمودی اتحادیه ها دفاع نکرده ام بلکه  ازمبارزات وفراخوان  مبارزه جویانه آنها که ازقضا اساسا بدلیل فشارازپائین صورت گرفته است دفاع کرده ام. درجامعه سرمایه داری هیچ چیزی سرجایش خودش نیست. با این همه جنبش ازخلال همین وضعیت شروع می شود وپیش میرود.درهمه حوزه ها حمایت کمونیست ها ازجنبش ها فی الواقع مشروط است. وهمانطورکه اشاره شد نمی تواند دربرابرتلاش برای تعمیق یا انتقاد  ازجنبه های منفی یک پدیده قراربگیرد.یابهتراست بگوئیم که ما همواره باحمایت انتقادی کمونیست ها ونیروهای آگاه ازجنبش مواجهیم که ناظربرنقاط مثبت وانتقاد ازنقاط ضعف آن است. دربرابردوگانه یاهیچ حمایت یا حمایت مطلق قرارنداریم.حمایت همواره مشروط است وهمواره درحال نقدشدن مداوم. مبنای این رویکردهم ازچگونگی شکل گیری جنبش سرچشمه می گیرد.این جنبش ها ازدل وضعیت نابسنده ومورد اعتراض موجود  وبرای فراتررفتن ازآن صورت می گیرد.کارگران ابتدا سوسیالیست نمی شوند وسپس مبارز.برعکس درمتن جنبش اعتراضی است که آگاهی وظرفیت های خویش را ارتقاء می دهند وبه فعالان پیشرو وآگاه تر تبدیل می شوند.نقش سوسیالیست ها نیزمشارکت فعال دراین روند وتقویت آن است. 

علاوه براین همانطورکه درنوشته ام آمده هرسطح ازاعتراض توده ای وتشکیل تجمعات آنها به معنی به میدان آمدن گوشه ای ازعنصردموکراسی مستقیم وخودکنشگری است که باید تقویت و فراگیر شود. هرچقدراعمال این نوع دموکراسی مستقیم قوی ترشود، اشکال سازمان یابی متناسب ومتناظربا آن یعنی مناسبات افقی نیز تقویت می شود وبهمان اندازه نیز پایه های ساختارهای هرمی فرسوده می گردد.گرچه همواره این خطروجود دارد که رهبران اتحادیه های نیجریه هرلحظه درچانه زنی دولت با آنها درمقابل جنبش کارگران وتعمیق آن قرارگیرند. براساس تجارب تاریخی گوناگون بورژوازی بخوبی آموخته است که چگونه با آنها به معامله وسازش بپردازد. بهمین دلیل کارگران نیجریه نیزاگرشش دانگ هواسشان به خطرات کمین کرده در این نوع چانه زنی ها ومعاملات "رهبران وگردانندگان اتحادیه" نباشد ومهمترازآن اگر با فشارمستقیم وازپائین آنها را کنترل ومشروط به خواستها ومطالبات خود  نکنند، بجای پیشروی شاهد ازدست دادن دست آوردهایشان خواهند بود.

اما مسأله اصلی این نوشته پرداختن به سازمان یابی افقی نبوده است،  بلکه آنچه که ازتجربه نیجریه برای جامعه خودمان مدنظربوده، دونکته اصلی بوده است:یکی الگوئی که کارگران نیجریه دربکارگیری اهرم نفت دربرابرما قرارداده اند. این که شیرنفت را چه کسی کنترل کند هم اکنون درکشورما نیز به منازعه اصلی دوقطب فعال ارتجاع داخلی وبین المللی(قدرت های بزرگ) تبدیل شده است: چه حفظ کنترل آن توسط رژیم که تکیه گاه  اصلی مالی ویکه تازی اوست وچه توسط  قدرت های خارجی که درجهت اهداف ومقاصد خود درصددند تا ازطریق تحریم ،عصای زیربغل رژیم را ازچنگش بیرون بیاورند.دوقطبی که حاصل جدالشان جزفلاکت وتباهی بیشترمردم چه تحریم وقطحی  ویا جنگ وخونریزی نیست.اما تجربه نیجریه-درهمان حدی که صورت گرفته است- به مامی آموزد که کارگران نیزمی توانند شیرنفت را درکنترل خود بگیرند(البته امری که درنیجریه  برای چندروزاتفاق افتاد وهنوز پایان ماجرانیست) وسیاست های دولت را به چالش بگیرند.تنها دراین صورت است که نفت (والبته سرمایه های دیگر)می توانند درخدمت نیازها وشکوفائی کارگران وزحمتکشان قرارگیرند.

نکته دوم نوشته  اهمیت شکل گیری یک جنبش مطالباتی-اجتماعی وتمرکزهمه فعالین ونیروها روی این حلقه تاکتیکی مهم است که باتوجه به انباشت مطالبات وسیرروبه تصاعد بحران اقتصادی وسیاسی(وامکان سرریزشدن سونامی مطالبات)،افزایش شکنندگی رژیم وتشدید سایرعوامل بحران زا،  زمینه های  مناسبی برای آن فراهم شده ودرحال فراهم شدن است که می تواند  شالوده مناسبی برای شکل گیری گفتمان وقطب سوم وفعال شدن آن، برای پیشروی وجهت دادن به رویدادها درراستای آزادی وبرابری اجتماعی باشد.

2012-01-20  30-10-1390

http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com

*- این دوسوال درزیرنویس مقاله "اعتصاب يکپارچه وميليونی کارگران نيجريه دولت را وادار به عقب نشینی کرد!" در سایت روشنگری در آدرس زیردرج شده است:




سؤال اول:

مهران

آیا برای شما سوال نیست که چرا: کشوری مثل نیجریه در سال ۱۹۶۵ (حدودأ ۴۷ سال قبل) شروع به استخراج نفت میکنه، امروز بعد از حدودأ ۵۰ سال یک اتحادیه کارگری نیم بند (حالا افقی سازماندهی شده یا عمودی ) داره که در مقابل یک رقم حذف سوبسید بنزین به یک چنین اعتراضی دست میزانه. اما در کشور ما ایران، تاریخ شروع استخراج نفت به حدودأ بیشتر از ۱۰۰ سال می‌گذره، اما بعد از این همه سال طبقه کارگر ایران در مقابل حذف تمام سوبسید‌ها هیچگونه حرکتی‌ نمیکنه!!!؟؟. تازه بخشهای مختلف کارگری ما ماهها حقوق نگرفته، همچنان به کار خودشون ادامه میدهند!!!! یا رئیس سندیکای کارگری( چه افقی چه عمودی) رو دستگیر میکنند، اما بقیه کارگران همچنان به کار خودشون ادامه میدهند؟ این تفاوت در عکس‌العمل رو چگونه ارزیابی می‌کنید؟ (فقط لطفا نقش امپریالیسم رو نگید که در هر دو مورد ایران و نیجریه یکسان عمل کرده و عمل میکنند، و بدنبال منافع خودشون هستند).

سؤال دوم:

یدی ش

سؤال این است که آقای روزبه که طرفدار سازماندهی افقی است و از جمله با سازماندهی اتحادیه ای به مثابه سازمان دهی عمودی مخالفت می کند چگونه از اتحادیه های کارگری نیجریه که به شکل سنتی اتحادیه ها و عمودی سازمان یافته اند دفاع می کند؟

No comments: